پریروز پریود شدم و شروع کردم به مصرف قرصهایی که دکتر برای ابتدای آی وی اف تجویز کرده. با خودم فکر کردم فلانی، بیا امیدوار و خوش باش دیگر. تو که تمام این یک سال و اندی گذشته را بیشتر درحالت ناامیدی و یک جور ناباوری ازینکه بالاخره باردار خواهی شد، گذراندی. بیا حداقل حالا که وارد سیکل آی وی اف شدی شروع کن به تغییر نگاهت به زندگی. اینطور نباش که چون مثلا الان سی و شش سالت است و شوهرت مشکل اسپرم دارد بیایی مثل آدمهای افسرده ناامیدانه فکر کنی که احتمال باروریت کم شده و چه و چه. حداقلش این است که اگر هم بنا به دلایلی این آی وی اف موفقیت آمیز نبود، تو امید را انتخاب کردهای و خوشبینی را.
خلاصه اینکه با خودم انقدر حرف زدم که راضیش کردم بالاغیرتا این دو سه ماهی که پروسهی آی وی اف ممکن است طول بکشد، آدم قویای باشم و خوشبین.
این هم از تصمیمات خوشبینانهی من:
یک_ بروم موهایم را رنگ و مش کنم چون ممکن است تا نه ماه دیگر نتوانم مو رنگ کنم.
دو_ دو تا اسم برای بچه پیدا کنم که بعدا در گیرو دار اسم نباشیم.
سه_ از فرصتهایم قبل از بارداری استفاده کنم چون بعدا ممکن است انقدر وقتم آزاد نباشد و نتوانم به خودم برسم.
چهار_دعواها و حرفهای زن و شوهری آزارم ندهد و مثل یک مادر، قوی باشم و نگذارم چیزی من را از درون بشکند.
راستی حساب کردم اگر آبان یا آذر آی وی اف کنم فرزندم مردادی یا شهریوری میشود. خوب خوب است حداقل نیمهی اولی میماند و مثل مادرش قرار نیست زودتر از سنش برود مدرسه.
بازدید : 224
يکشنبه 26 مهر 1399 زمان : 4:38