میگویند بین باردار شدن و بی خیالی رابطهی مستقیمیاست متاسفانه!. یعنی هرچقدر بیخیالتر باشی و یه قول معروف خودت را رها کنی، زودتر حامله خواهی شد. البته من دلیل علمیاین قضیه را چندان نمیدانم اما در مورد پیش آمدن موقعیت ازدواج هم یک همچنین چیزی را درک کرده ام. اینکه هر چقدر خودم را درگیر کارهای جالب انگیز و مشغولیتهای هدفمند میکردم، اوضاع پیشنهادات عشقی بهتر بود. حالا در مورد بچه دار شدن هم این جریان صدق میکند انگار. اما از ابتدایی که اقدام به بارداری کردم، هر بار خواستم بیخیال باشم، نشد. اول کار که رفتم یک تقویم تخمکگذاری روی موبایلم نصب کردم و اطلاعات روزهای پریودی، روابط منجر به بارداری!، حتی گاه حال و احوالاتم را درآنجا ثبت کردم و این کار هر ماه ادامه دارد. این شده که هر ماه، روزی نبوده که این تقویم را چک نکنم، و چک کردن، همان و دانستن روز دقیق سیکل پریودی همان و خیال بافی برای آن ماه همان و منتظر تغییرات بدنی و عقب افتادن پریود بودن همان! و در پی آن امیدواریها و ناامیدیهای ناگهانی همان. البته ماههای اول که خوش خیال تر بودم، در سایتها چرخ میزدم تا مطلبی دال بر حامله بودنم پیدا کنم و علایم خودم را به زور هم شده به علایم بارداری بچسبانم! حتی اگر شده یک سردرد ساده یا دلپیچه داشته باشم. حالا که فکر میکنم، میبینم آن اوایل خوشبین تر و خوشحال تر بودم. درست است که هنوز هم هر ماه شروع میکنم به شمردن سرسری نه ماه بعد، تا تاریخ احتمالی به دنیا آمدن بچهی کذایی را برآورد کنم، اما ته دلم دیگر آن انگیزه و انرژی قبل را ندارم. گاهی حتی پشیمان میشوم از اقدام برای بارداری، وقتهایی که با شوهرم دعوا میکنیم با حرص در دلم میگویم «خداروشکر بچه نداریم». یا زمانهایی که وسوسه میشوم برای اینکه به خارج از کشور مهاجرت کنیم هم همینطور. اما واقعیت این است که این حال و هوا موقتی است و باز هم صمیمانه دلم میخواهد من هم به زودی مادر بشوم. هرچند که ترسی کمرنگ از آیندهی این جامعه و مسئولیت مادر شدن همیشه همراهم است.
صحبت مولا امیرالمومنین (علیه السلام) با خورشید بازدید : 325
چهارشنبه 15 مهر 1399 زمان : 1:37